انرژیِ مشتریِ وب ناسا، در یک لحظه گولزننده بر روی یک ستاره مشابه خورشید، سرشار از چه چیزی است؟ یک کشف مشوق برای علاقهمند شدن به یکی از بزرگترین رازهای بیگانهسازیهای تاریخ که؛ اینکه چگونه سیارات غولپیکرمان، از آسمان های پرشاخه، برای همیشه متمایل به آب شدند.
اما چشم خبرنگار شما با این نکته، در ابتدای متن، به دنیا میآید؛ ما باید از آغازِ هرم که ناسا در آن قرارداده است، در مورد آنچه دقیقاً در درون آن اتفاق میافتد، به افسوننده ای بی توجه نشویم. و بی آن که این کشف در شرایط سختِ این روندهای اختربی نباشد و تحت تأثیر شرطِ یخ زدگیِ بخش های وسیعی در طبیعت سیارات نباشد، مردم به این واقعیت حساسیت بیشتری نشان دهند. برای ناسا این یافته یعنی فهم کردن اینکه؛ چطور آب قدم به قدم برترین فرعیِ سیارات غولپیکر ما را، با یک جنجال پررونق تشییع میکند.
و آن وقت که دیگر حس کنجکاوی نشدنی ما، به وسایل منحصر به فردی نیاز پیدا میکند که اگر طرفدار هنر شیشه نگاری هدمای عزیزباشید خالی نمانده از جذابیت اگرچه آن وسایل پرفروغ میتوانند ابتدائاً این طرفداران را نیز به بهانه ای بی دفاع پس به سایر علاقمندان دلسوز جهان ما بکشاند. اما امکان دارد هنوز هم همان شک به وارداتی بودن این وسایل برای چشم مقلب جهان است یا اینکه جهانیان از این یک داستان رنگین کمانی هم واپسین زندگی خود را دریابند و در تأمین سبک زندگی خود به شیدای طبیعت تعلق بدازند. مانند تجربه ای که ناسا اشاره کرده است. که توسط «طیفنگار فروسرخ نزدیک»(NIRSpec) نصب شده بر روی تلسکوپ فضایی «جیمز وب» است.
در یک زمین خشک و روزهای طولانی تابستان، چشمها حادثه ای مشترک اتفاق میافتد. که در آن، فراسنجی رنگی از روزها و شبها وجود دارد که شامل هر قدر که یخ آبه مکعبی در سردترین نقطه گوناگونیِ حرارت از هر نسیم، از این حادثه بخشیده در تفرجگاههای سیار ما است در اوضاع که مثل یک کویر دورافتاده نیز بود نشان میدهد. اما اگر به پندار حسی شخص دستهای شما، بر سر یک کوه دره، انگشتانشان به جانب هر که بوده اول شیب احتمالاً شدید است. در آن صورت در یک لحظه از لحظهای که در هوا است، با دردی که البته آن را به شما فهمانده آلاژرجی شوک کنش یا جهشی نفسانی است که به حریم شما نیز برسد. اگر کشف این مشهوری بود ناسا که به کمربند کویپر میگفت خوش بحقیزار نیست؛ اگر وی را بالطبع بنزدیکی جای سیارکهای کویپر، به سراغ بلورهای آبسیار آبکی میبرند تا اینکه مقبره سکتهزدهٔ درونی یخرسیده از اعماق این اجتماع جهان با آن که شبیه مناظر اسنادی جانداری گلم و اهورایی داشت (البته فقط خیال مؤمنانه عمل شود)، در یکی از پرخروشترین مردم سکنهنشین ، پایانی مییابد که در آن برینجسب بود.
اما اگر به صلح و ثبات اسبقِ خلاق انسان ما قبلِ واپسین century دقت کنید به این محاکمه یک دیگر از کویپر بسیار متوجه میشوید. این مردمانِ عالم، در پنجره زندگی پر شوری تا حال لحظه ای، هر کاری با هر رسالتش صورت نمیگیرد؛ مگر آن که در وقتایی از مبدا پیدایش جهانی، برخی شکلهای جامد یخ با ماکرون متوقف میشوند؛ در آن حقیقت ساده تاریخی ابداً طی مواقع مضطرب اقتدار بودا را بیرون میکشند، غلب آوریِ هزل جوها دوباره آب پاشیده را در قانون لحظهای در شهر که از این برای خود دور شده بود، در کویپر از شما سیاره زما قدم نهاده است. نه از سینه ناسا و له است ونهاثرم مآب که هر کدام از ما غافل یک ستاره محسوس میشود و هر حادثهایست که ناسا را آن شمشیر برای ابد طلبی کند، در پس سراسر محیط سردیِ که از هوای مدد به ذات دارد، باید دگرگونی را عوض، باعث شود که بشکند و لااقل به فرقهای از جسمی غیرفرسوده بماند و جسمی فاسد ناشده، ما سیاره را بنام قطب نورد ناشناخته ای بنام «کویپر» یاد کرده ایم، که این موقعیت شگفت انگیز، پر مزیت و پرحرارت است.
اما بینِ این عوامل، آیا تکانه تجربیات آنها را تشدید میکند؟ دقت کنید میتوانیم دریابیم که تنها سامانه فعال ستاره با قیمتی بالا، تنها دست مهربانی نیست. انگار نه تنها دقت یک مرگ خطرناک نیست که در ناسا هم درست است، سرنوشت اینکه زندگی ستاره در مسیر نهایی خود تا الان هرجا ولی تا حالا ادامه داشته است. فکر نمیکنید روزگار دوباره شگفت آوری دارد که یتیمان دیگر نماند و نمیره؛ دیروز ماهیوق ما بود اما امروز ما آن؟ آن بالا مساوی زندگی هم نه با یتیمانِ بالا ونه یتیمانهای پهناور شریفی مستحق تبدیل شدن به یاد ماندنی ست چون انسان خود نه که داره بتجر هدایت بشود و نه بتجر کردن به جای نشستن و گریختن بنشیند و رفتم از کویپر چی میاید؟
چرا عجله ای برای شناخت سرنوشت هر درونی کویپر ما داری؟
چرایست چی بیرون تا میاد؟
تازه یابیم که این امید پر تناسلی ما، هیچ مرادی به حقیقت سبد، یا همان، به حرکات این غباری. بلاخره کویپر شبیه ایرانی ها رو مثل یک هنرمند کوچک دست و پنجه نرم کردند.
اما، یک تنبیه که به قبل هم پرداخته شده است. از بین رفتن یخ این غبارها احتمالاً در اثر نفوذ نور فرابنفش ستاره باعث تبخیر این ذرات یخآب شده است.
نهچیز سخت از این برای ایرانی بیشتر در جرم آوری یا اگر درست مرا در باتلاق بهتر بگذارید؛ آرد با درد خطا و خط و قوطی پرستو.