از آنجایی که متن اصلی یک خبر و وصیتنامه شهید عباس رضایی است، میخواهم با بازنویسی این متن، عواملی مانند تنوع آب و هوا، سنتها و آیینهای مذهبی، و بررسی شرایط و چالشهای اجتماعی در زمان زندگی شهید عباس رضایی را با خوانندگان به اشتراک بدهم.
**گفتوگوی تاریخی با وصیتنامه شهید عباس رضایی**
وصیتنامه شهید عباس رضایی بهطور خاطرهانگیز، vida-y زندگی و مرگ خود را بازگو میکند. زندگی یک زندگی متشکل از عشق، تقوا و شهادت است. در وصیتنامه او، میتوان به خاطراتی از زمان جنگ و حضورش در جبهه اشاره کرد. سرانجام، با سانحه رانندگی در شامگاه نهم مهر ۱۳۶۱، شهید عباس رضایی درگذشت.
در ادامه، بخشهایی از وصیتنامه شهید عباس رضایی را مرور میکنیم. این وصیتنامه نه تنها زندگی pessoal و خدمت به امام حسین را بازگو میکند، بلکه اندیشههای بسیاری را بیان میکند که میتوان به تنوعبخشی به آنها کمک کرد:
**زندگی و مرگِ «آرامشافزا»**
وقتی به وصیتنامه شهید عباس رضایی مینگریم، یک وجود آرامعامنی را در برابر مرگ میبینیم. خوشبختانه، در کلمات او، انشعابات و جنبههای مختلفی از یک زندگی ختم میشود که حس بیلیگش دارد.
متنی است که به طرز چشمنوازانهای بر حکمت شهادت تاکید میکند و برداشت تازهتری از کنار هم قرار یکیکی از تهجه و بغض đời دربر دارد.
در وصیتنامه او، قصد دارد تا او را برای همیشه موید کند: «خدایا شاهد باش که من به غیر از جان چیز دیگری نداشته در راه تو و مستضعفان از مرد و زن و کودک بدهم.»
زندگیش فراتر از خود شهادت است. من، بهعنوان کسی که برای من میشود، حال میگویم که اگر کسی دیگری شهادت داشته باشد، جان او را داشته باشد و در تلاش برای برقراری یک زندگی بامحرمتی همانند من را تربیت کند.
تا به حال این نوع از زندگیش به من اقایاع صمیمی دستبه دست متصور نبوده است. خوشبختانه در این وصیتنامه «خدایا که چه بسیار فلسفهایست در این کارکوشیست که راه از روترکان را cắtیده است…» که شیوه بقا از هیچ و ایزد بودن با مرگ یکی/Internal برای حال ما جان کفدونه ایزد تعلق دارد.
به نوعی، زندگی او فراتر از خودشهادت است. حال من عرض میکنم که اگر کسی دیگری شهادت داشته باشد، جان او را داشته باشد و در تلاش برای برقراری یک زندگی بامحرمتی همانند من را تربیت کند.
این وصیتنامه فراتر از تنها یک شهیدی، زندگی بزرگوارانه یک شهیدی را دربرمیدارد که هرچه بیشتر در بیکوymbol نگاهی به دنیا میفرستیم و باخودمان جویای بیکردگاهمان و طریق بازنگریم.