دکتر کاووس حسنلی، نویسنده کتاب «هرچه یادا یاد»، در مواجهه با اینکه بسیاری از رویدادهای زندگی شخصی خود در این کتاب برشمرده نشده است، بیان میکند که مخاطب این کتاب در انتهای آن، مسیر زندگی شصتسالهی نویسنده را خواهد شناخت و نقاط آثفی زندگی او را درک خواهد کرد. براین اساس، یکی از مهمترین عناصر سازندهی این کتاب، «خیال» است که در دو سطح مثلا خیالهایی که راوی برمیآفریند و خیالهایی در قالب صور خیال، یا صنایع ادبی که نویسنده در نثر زیبا و ساده به کار بسته است، وجود دارد. دکتر معینی بخشی از کتاب را برای مخاطبان خواند تا نشان دهد که خیالپردازی راوی بهگونهای است که بین تخیل و واقعیت برای مخاطب تردید ایجاد میشود. در ادامهی سخنان خود، معینی به فرهنگ مردم در کتاب «هرچه یادا یاد» اشاره کرد و اظهار کرد که کتاب بخشهای مهمی از فرهنگ مردم مناطق قناتنو و بنگشت را به خود جسته است، ازجمله: رسمها و آیینها، باورها، بازیها و شغلها و…؛ نکتهی درخشان در نحوهی استفادهی نویسنده از این فرهنگ این است که آن را در خدمت داستانپردازی در آورده است. دکتر حسنلی برای شخصیتپردازی، فضاسازی و خلق گفتوگوها از عناصر گوناگون فرهنگ مردم استفاده کرده است و کتابش را به گنجینهای ارزشمند تبدیل کرده است. همچنین، استفاده از لهجه و بهرهگیری از شعرها و قصههای عامیانهای است که از زبان شخصیتها بازگو میشود. این روند و xuدرماندگی، علاوه بر مسلط کردن خواننده بر فرهنگ مردم مناطق قناتنو و بنگشت، به یک جور تکرار روایت دیده میشود و بر این مزیت وثوق افزون میکند که «هرچه یادا یاد» بازتاب دادن فرهنگ و سنتهای خودمان است.
خطمشی پردازیای که نویسنده در بیش تر داستانها به کار برده است، با عناصر شاعرانه صدای خلق را در جامعه آسیب دیده از ظلم، بی عدالتی و تنگناها، محیار میکند. این سنت پر فراز و نشیب و بدل به سنت طنز و رهائی داستانی از نمادهاست.
وی استحکام ساختاری متعلق به یک فضای شهرک تفریحی مینماید که مخاطب در آن از مایههای معرفتی ثمربخش فراگیری برای استرسها و رنجهایی که با تجربهی اشغال به مقابلهاند بهرمند شده است. در جریان قرائت واقعیات، متوجه کوته روایی سنتی خود و رد پای تاریخی و جغرافیایی انسانهای ساکن در آن آرمانشهر ما ایرانی خواهیم شد. که منظری فکری برای آن اثری منعطف است.
به نظر میرسد این درون مایههای بی شک اصالت گفتمان منطقه قنات نو از زمینههای ادبیات درآمدهاند و نویسنده گرایش به گفتگویی انسانه شد ساخته که دارای ماهیت و مایههایی فرهنگی باشد. بی تردید در دنیای امروز شهرها و فضاهای ارتباطی، جایی برای بیان این فرهنگ جامعه اخذ شده است. به نظر میرسد روایتهای درون مایه در توان نویسندهست.
این کتاب همچنین در گرایش به طبقه دوستی و گذشتگی روزمره، از قالبی آگاهانه متن فوران معنا شده است. نویسنده از صناعات ادبی، ترانهها، ضربالمثلها، لالاییها…برای انتقال حس و حال وسیعتر نوشته شده است.
دکتر منیژه عبدالهی استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علوم پزشکی شیراز نیز در این میزگرد، گفتوگوی خود را با بررسی مفهوم ادبیات اعترافی آغاز کرد و گفت که این Literature داستانهایی را که بیشتر بر چگونگی ناخودآگاه با غریزه های غریبه حاکم بر نفس خود را بررسی میکند و روح کور به فیوضه برخورد میکند، تحت عنوان آثار اعترافی میشناسند.
وی سپس به ادبیات اعترافی و مراحل اعتراف فردی اشاره کرد و اظهار کرد که این ادبیات بر اعترافات گوناگون و مختلفی که در زندگی هر فردی وجود دارد، تمرکز دارد؛ ازجمله: اعتراف در سطح فردی، اعتراف در سطح اجتماعی و اعتراف در سطح ادبی. در این سه سطح، اعتراف یکی از جنبهها و مضمونی است که نویسنده بهعنوان اعترافی را میپردازد. براین اساس، نویسنده، در سویهی اعترافی، در سطح فردی، تغییرات و ضرورت تغییرات را از طریق خود اعتراف، به تصویر میکشد. این سطح در بخشهایی از کتاب «هرچه یادا یاد» در سه مقولهی اعتراف، تغییر، پرسش از خود دیده میشود.
دکتر عبدالهی سپس به بحث در مورد ادبیات اعترافی و رهایش اشاره کرد و گفت که این ادبیات در نشان دادن حوادث و رخدادها در کنار نقش ملموس اعتراف بر افقهای روحانی و ماهیتی که با خطا و اشتباهات ناخودآگاه و تصوری رخ میدهد، بر ترسیم رهایش تمرکز دارد؛ از اینرو، این ادبیات، تناقضهای ناشی از تردیدها و عقاید شخصی که در تعیین تکلیف سهیم است را میتوان یکی از ویژگیهای کتاب «هرچه یادا یاد» نام برد. از اینرو، به اعتقاد من، این کتاب، کتابی جریانساز خواهد بود و موجب ترغیب بسیاری از افرادی میشود که رازهای خود را در زبان آزادی آشکار کنند.
دکتر ساناز مجرد عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز نیز در این میزگرد، سخنرانی خود را با نقد و تحلیل کتاب «هرچه یادا یاد» از منظر روایتشناسی آغاز کرد و اظهار کرد که تمرکز اصلی در این کتاب بر روایت تقلیدی طبیعی است که در آن، شخصیتها از انسانهای عادی فراتر نمیروند و با چالشهای ملموس زندگی روزمره مواجه میشوند. دکتر مجرد، در این فضایی که بهعنوان روایتی از روایت طبیعی در نظر گرفته میشود، اشاره کرد که روایت طبیعی مبتنی بر رشتهای از شواهد منظم، باشد. این روایت، خود، از چهار اصل واقعیگرایی، طبیعیگرایی، سطحیگرایی و انتزاعناپذیری تشکیل شده است. همچنین، دکتر مجرد، برخی از منجرها و چالشهای نظری روایت را در کتاب «هرچه یادا یاد» اشاره کرد.
روایتهای ادبی در کتاب «هرچه یادا یاد»، به ویژه روایت داستانی و روایت تاریخی، باید بتوانند درک کرده باشیم که چگونه این دو دست قایل به اساس فردی انسان هستند؛ افزون بر این، حقیقت، بخشی از experiences فردی است که سیستمی پیچیدهتر از هر منظر، ثابت و یکسانی نشان میدهد.
تعامل با متن «هرچه یادا یاد» را همراه با گشتنهای راسخ و آفرینشهایی محسوس بخش و بهنگام آنکه با عوارض مادی اسیر شدیم، متقاعد میکنم یک سنجش به آن خواهیم کرد و بسیار بهتر آن است که پراگماتیسمی فارغ از متون آسمانی، آنها را به مملکت معنایی منحصر به فرد مدار کنند.