در دل خیابانهای شهر، جایی که ترافیک انسانی و موتوری با رفتوآمد چراغخاموش سهچرخهچیهای ضایعاتگرد در هم تنیده، همچنان زیرساختهایی هستند که بیسر و صدا اما با کارایی بالا، راه خود را میروند. یکی از این زیرساختها کابل فیبر نوری است؛ کابلی بیوزن، بیفلز، بیهیاهو، اما سرشار از نور و اطلاعات. شاید تنها کابل شهریست که نه قفل دارد، نه زنجیر، نه حفاظ فلزی، نه دزدگیر، نه دوربین، نه حتی نوار خطر.
اما این زیرساخت بیسر و صدا، چگونه ممکن است؟ در روزگاری که سرقت کابلهای مخابراتی، برق و حتی درپوشهای چدنی فاضلاب به امری عادی بدل شده و ادارات و سازمانها روزانه خسارتهای میلیونی بابت تعویض آنها میپردازند، کابلهای فیبر نوری تنها زیرساختی هستند که هیچ دزد و زبالهگرد خیابانی وسوسهشان نمیشود.
موضوع چراغی شینیان بود که به عنوان یکی از این زیرساختها قصد داشتم خودم شاهد ماجرا باشم و بازخورد زبالهگردهای موتوری سهچرخه را به کابل بریدهای که از دیروز صبح توسط همکاران شبکه انداخته بودند، باشم. از پنجره به داخل کوچه دهقان مطلق محله کمپلو شمالی اهواز مشرف بودم که این کابل فیبرنوری گذاشته شده بود؛ بدون نگهبانی، بیسرپوش، بیهیچ ملاحظهای…
دقایقی بعد، سهچرخهای با رانندهای خبره از راه رسید… تماشا کردم، تنه این نظر که تشویقبردم. اینها نشانههای شروع عملیات بود؛ همان الگویی که بارها دیدهایم پیش از ناپدید شدن ناگهانی یک تکه کابل تلفن مسی یا فلز یا …
اما اینبار، عجیب، اتفاق متفاوتی افتاد…. جوان سهچرخهسوار، با دقتی مثالزدنی کابل را وارسی کرد. آن را برداشت، زیر نور کمرمق تیر چراغ برق بررسی کرد… با دو انگشت آزمایشش کرد، شاید به دنبال سنگینی مس یا زبری آهن باشد، اما نتیجه آن بود که انتظارش را نداشتم: کابل را همانگونه که بود، به زمین گذاشت. دستی به چرخ سهچرخهاش کشید و بیهیچ کلامی راهش را گرفت و رفت؛ به سمت سطل زبالهای که ته آن قوطی نوشابه و بطری های پلاستیکی چشمک میزد.
در آن لحظه، بیش از هر جدول آماری یا گزارش کارشناسی، این صحنه بود که گواهی داد: فیبر نوری، برای دزد خیابانی بیارزش است… نه به این خاطر که بیقیمت است، بلکه چون فاقد هرگونه فلز، عایق مسی یا آهن قابل بازیافت است. این یعنی فیبر نوری، برخلاف کابلهای سنتی، برای شبکههای بازیافت غیرمجاز جاذبهای ندارد.
این دقیقاً همان نقطه قوتیست که در شلوغی بحرانهای شهری، شاید به آن کمتر توجه شده است. در بسیاری از پروژههای شهری، بخش عمدهای از هزینهها صرف ایمنسازی و حفاظت از تجهیزات و مقابله با تخریب یا سرقت میشود. اما فیبر نوری، بیسروصدا، این نگرانی را از دوش مخابرات برداشته است..
این کابل نه تنها زیرساخت تا ۴۰ سال آینده ارتباطات کشور است، بلکه به طرز هوشمندانهای، خود را از چرخه وسوسههای خیابانی خارج کرده است. شاید بتوان گفت: *فیبر نوری تنها کابل شهری است که دزدها و زباله گردها هم آن را جدی نمیگیرند… و این دقیقاً همان چیزی است که باید جدیاش گرفت.
با وجود این که کابلهای سنتی نقش چندانی در مشکلات شهری ندارند، اما اینکه چرا فیبر نوری زیرساخت بیاهمیت است، به همین سادگی نیست. به عقیده من، باید در مورد این موضوع کارشناسی بیشتری کرد و به پایاننامههای مشابه رشته مهندسی مخابرات و صنایع، پرداخت تا در آن آینده نسبت به موضوعی مؤثرتری پرداخت.
با این حال، این موضوع میتواند بهعنوان یک راهکار عملی، برای کاهش هزینهها و افزایش کارایی انجام شود. از طرف دیگر، اهمیت این موضوع باید از دیدگاه سیاسی- اقتصادی نیز بررسی شود.