قتل عجیب صاحب یک ویلا توسط سرایدارش

فضای خشن زندگی در محوطه ویلا، قتل ترحم‌برانگیز و فرار متهم

زمانیکه جسد مرد ۷۱ ساله‌ای که در یک ویلا زندگی می‌کرد، از زیر پلاستیک فرسوده و خار خاشاک بیرون کشیده شد، فرضیه‌های جنایی متعددی از نظر پزشکی قانونی مورد بررسی قرار گرفت. طبق تحقیقات،死亡 مرد گلخانه‌دار حدود ۵ روز قبل رخ داده بود. با این وجود، دامنه تحقیقات به سرایدار باغ ویلا رسید، جایی که ناگهان سرایدار ۴۶ ساله فرار کرد و پنهان شد. این کارسبب留‌بردن اسرار این جنایت مخوف شد. از طرفی، فرزندان مقتول پیش از فرار متهم، اختلافاتی بین پدر و سرایدار ویلا را گزارش دادند و این اختلاف منجر به تصمیمشان برای اخراج سرایدار شده‌بود.

با فرار متهم، تحقیقات توسط پلیس برای شناسایی مخفیگاه «حجت-د» (متهم فراری) آغاز شد. او به یکی از روستاهای مرزی تربت جام گریخت. احتمال می‌رفت وی از مرز خارج شده‌باشد، بنابراین تدابیر لازم برای جلوگیری از خروج وی از کشور و دستگیری به کار گرفته شد. مشخصات متهم فراری به دیگر مراکز انتظامی اعلام شد. با این وجود، متهم قبل از شروع عملیات دستگیری به یکی از روستاهای مرزی گریخت. این کار موجب تاخیر در عملیات دستگیری شد. کارآگاهان هنوز به طور مخفیانه و با هماهنگی مقام قضایی، تحقیقات را ادامه می‌دادند. تا آن‌که پلیس اطلاع یافت که متهم قصد سفر به مشهد دارد. با این حال، او به خانه یکی از نزدیکانش گریخت که صاحبخانه دچار بیماری قلبی شده‌بود. اگر عملیات دستگیری متهم با موفقیت در زمان خشونتبخشی که در کاربا بود صورت می‌گرفت، محقق می‌شد که صاحبخانه دوباره دچار سکته شود. با این در نظر داشتن‌ها، کارآگاهان در زمان دستگیری متهم تعلل می‌کردند تا اطمینان حاصل کنند که این عمل تا حد ممکن بدون حوادث ناخواسته رخ دهد.

کارآگاهان پیش از عملیات، تصمیم گرفتند که مهمانانی از تربت جام به خانه دختر متهم بفرستند تا با این کار، او خود به اسکان نپردازد. متهم پس از پیداکردن این نقشه، سعی کرد لوازم شخصی خود را جمع کند. با این نظر، او به طور مخفیانه به همراه تعدادی از نزدیکانش به پارک الغدیر رفت و چادر زد. گروهی از کارآگاهان در اینباره به پارک الغدیر رفتند و هنگامی که مرد ۴۶ ساله (متهم) از درون چادر بیرون آمد، او را به مقر انتظامی منتقل کردند. متهم به صراحت قتل مقتول را پذیرفت و اصرار داشت که با تعرضی که به صاحبکار پیدا کرد، از پشت سر با یک میله آهنی توپر به سرش ضربه‌ای زد و سپس جسدش را به اطراف گلخانه برد و آن‌جا درون علف‌ها و ضایعات گلخانه‌ای رها کرد.