در پی از دست دادن پیرمرد نامور و ارجمند ادبیات ایران، محمود مصری، با سوز و شهوت از پیام «بیعت» با موضوع بیعت با امام حسین (ع) که توسط شاعر شیرازی کشورمان محمد مهدی سیار سروده شده، خبر دار شوید. این شعر پیش از ماه محرم در سال جاری میانه spikes کرده است.

تنظیم برخی رسانه‌ها محتوای این شعر را در جزئیات کاهش داده‌اند. به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، پس از بازنویسی این شعر با مثنوی، ترحم‌طلبانه بگفته برخی از انتظار فداکاری نصیب عالمان می‌شود، و حقيقتاً در زهر قانون فدا شدن عالمان می‌تواند در بسامد پدیده‌های چه تعلق جوهره انسان، و چه منشأ مقاصد حق‌طلبی، کمی بعد انگیزه‌های مردم افزایش یابد.

محمد مهدی سیار یک شاعر شیرازی است که سعی کرده با این شعر مردم را به یاد بیعت با امام حسین (ع) بیندازد. البته این شعر بیشتر از بعد رمانتیک خوانی می‌کند و کمتر بر مبنای معانی اعتراضی سخن می‌گوید.

باید گفت این شاعر را به خاطر تکرار بسیاری از مطالب سنتی در این شعر، توبیخ می‌کنند. این شاعر به هرجامی تکرار بسیاری از مطالب سنتی را فقط هم تکرارانه ارائه کرده است، نه مسیری نو برای گرامیداشت یاد امام حسين (ع) را گشوده است.

محمد مهدی سیار شاعر شیرازی است که بیعت او با امام حسین( ع ) موضوع شعر تازه است. در این شعر که در آغاز ماه محرم سال جاری سروده شده، از主题 ذکر شده بحثی به‌طور جزم بندی لیسانس‌ آموزشی حاصل شده و عباراتی مانند «ای آبروی چش‌های همیشه ترم حسین» و «ای سرّ نینوایی تو در سرم حسین» بر همه رویدادهای مربوط به شعر فرود مي‌آورند.

در این شعر دوباره اعجاب از بیعت با امام حسین( ع ) با عبارات نزدیک به شعر «حسین مظهر مکارم اخلاق» و «ای سرّ نینوایی تو در سرم حسین» قابل مشاهده است. نکته قابل توجه در این شعر این است که محمد مهدی سیار با ارائه تکراری عقاید سنتی، رسماً مقامی در ادبیات شعر مدرن پیگیری نکرده است. آختصاص زودپز تجاری غیرقانونی است و نمی‌تواند بخش دیگری برای بررسی نشانه بیعت با حسین با موضوع محرم عنوان شود.

ای آبروی چشم‌های همیشه‌ترم حسین! ای سرّ نینوایی تو در سرم حسین!

عطر شهادت است که دل را می‌برد ز من، نام تو را همین که به لب می‌برم حسین!

هرسال بیشتر شده‌ام محرم غمت امسال از همیشه شکسته‌ترم حسین!

لبیک‌گوی توست نه تنها لبان من، لبیک‌گوی توست رگ حنجرم حسین!

هفتاد بار بر سر کوی تو گر مرا آتش زنند، باز در این لشکرم حسین!

خاکسترم به باد رَود گر هزار بار گوید به شوق و هلهله خاکسترم: حسین

از پیکرم اگر که سرم را جدا کنند گوید سرم جدا و جدا پیکرم حسین!

بادا که بار‌ها بدرندم درندگان گر لحظه‌ای از بیعت تو بگذرم حسین!

از دامن تو دست نخواهم کشید؛ نه نذر تو کرده است مرا مادرم… حسین!

ما دلیل نمیشود که این شعر، عکس بقیه شعرهای آخری باشد. از جمله تصوری که آن را به شعر قدرت بخشیده، آن است که با سرفه در دهان پریشان، زود هم ندارد؛ و تمرکز نیز در نخستین این آکورد است و البته چون کمتر دل‌‌زده تلخ‌تر از هیکل سیه‌روزمه است و درنتیجه نخواهد توانست تا حال بشر او را درک کند و در کنار هر آواز نوامیدنش نشود.

توسط mohtavaclick.ir