cinemamag –
مروری بر آخرین اقتباس سینمایی از ژرژ سیمِنون | ژرار دو پاردیو در نقش بازرس مگره
نگاهی به بازی هادی حجازی فر در پیتوک | مثل رنگ زرد برای گل آفتابگردان
مروری بر بهترین فیلم های ساخته شده درباره خبرنگاران
برترینهای کریستوفر نولان | از «یادگاری» تا «تنت»
برترینهای الناز شاکردوست | آهسته و پیوسته تا اوج
برترینهای پگاه آهنگرانی | دختری با کفشهای کتانی
نقد و بررسی بازی پژمان جمشیدی در علفزار
نقد فیلم «علف زار» | درام ملتهب دادگاهی
برندگان اولین جشن بزرگ کانون کارگردانان مشخص شدند | گزارش تصویری
نویسنده: سهراب صباغیان
«دوزیست» فیلمی به کارگردانی و نویسندگی برزو نیکنژاد و محصول سال ۱۳۹۸ است. این فیلم بسیار پربازیگر است و ژانری اجتماعی دارد. «دوزیست» داستان پسری به نام عطا را روایت میکند که کلفت همسایهی آنها بی آنکه او بداند به عطا علاقهمند است. این کلفت از عطا تقاضا میکند تا چند روزی یک دختر را که به گفتهی او، دخترخالهاش است در خانهاش پناه دهد و همین امر موجب شکلگیری ماجراهایی برای عطا و دوستانش میشود. همچنین در خلاصه داستان «دوزیست» آمده است: «زیرآبی نری ، زیر دستوپا له میشی.» این فیلم در سیوهشتمین دورهی جشنوارهی فیلم فجر نیز حضور داشت اما با وجود بازیگران کاربلدی که دارد، در هیچ بخشی موفق به کسب سیمرغ بلورین نشد.
جواد عزتی، پژمان جمشیدی، هادی حجازیفر، ستاره پسیانی، مانی حقیقی، سعید پورصمیمی، الهام اخوان و مجید نوروزی در فیلم دوزیست به ایفای نقش پرداختهاند. در ادامه بازی سه بازیگر اصلی این فیلم را با هم مرور میکنیم.
عطا (جواد عزتی) یک جوان پایینشهری تمامعیار است. او جوانی فقیر و بیچیز است که سعی میکند با حفظ ظاهر، خود را متفاوت نشان دهد. منتها از همان دقایق اولیه فیلم مشخص میشود که این فقط ظاهر عطا را نشان میدهد که نونوار و شیک است. چراکه در باطن او همان بچهی پایینشهری فقیری است که بعد از کلی دربهدری و این در و آن در زدن تصمیم گرفته از راه میانبر و با دزدی طبقهی اجتماعیاش را عوض کند.
عطا جوانی است که هنوز مرام و معرفت و لوطیگریهای بچههای پایین شهر را دارد و همین مرام و معرفت است که باعث میشود او پیشنهاد آزاده (ستاره پسیانی) را قبول کند و به مریم ( الهام اخوان) در خانهی خودش پناه بدهد. در کنار این ویژگیها عطا یک ویژگی بارز دیگر هم دارد که در نهایت به ضررش تمام میشود؛ او بسیار ساده است. همین سادگی هم در نهایت باعث میشود که رو دست بخورد و تبدیل به بزرگترین بازندهی فیلم شود و در بزنگاهی حساس همهچیز خود را از دست بدهد. او شخصیتی ساده دارد که درست از دل خیابانها و کوچه پسکوچههای پایین شهر به درون «دوزیست» راه پیدا کرده و تبدیل به قهرمان اصلی این فیلم شده است.
جواد عزتی اُستاد بازیهای همراه با جزئیات است. او توانایی این را دارد که هر نقشی را در هر ژانری با جزئیات بازی کند. جزئیاتی که به شخصیتی که او بازیاش میکند ابعاد متفاوتی میبخشد. در دوزیست او موفق شده طیف متنوعی از احساسات را به نمایش بگذارد. عطا عاشق، مستاصل و عصبی است.
مشخص است که عزتی برای یکدست درآوردن تمام این ویژگیهای عطا کلی زحمت کشیده و با یک بازی کنترل شده موفق شده که تمام این احساسات را با یک اندازه مشخص به کاراکتر عطا اضافه کند. به همین جهت است که بازی عزتی در «دوزیست» زیاد به چشم نمیآید و تماشاگر سطحی فکر میکند عزتی کار همیشگیاش را انجام داده است. اما با اندکی دقت متوجه میشویم کاری که او در دوزیست برای یک دست نگه دشتن شخصیت عطا انجام داده، بسیار سخت و پیچیده بوده است.
او اجازه نمیدهد تماشاگر عطا را با یکی از ویژگیهایش به یاد بیاورد. جواد عزتی از عطا کاراکتری میسازد که تمام احساساتش به یک اندازه روی تماشاگر تاثیر میگذارد و همین موضوع هم باعث میشود که بازیاش صاحب ظرافتی شود که کمتر در سینمای ایران دیدهایم. بازی جواد عزتی در دوزیست یکی از بهترین نقشآفرینیهای او و بزرگترین دستاورد فیلم است.
در همان دقایق ابتدایی و خیلی زود متوجه میشویم مجتبی (پژمان جمشیدی) با عطا (جواد عزتی) و حمید (هادی حجازیفر) تفاوت دارد. او مردی محترم و شکستخورده است که روزگار با او خوب تا نکرده و کاری کرده که به اجبار در آن گاراژ اهریمنی کنار رفقای بازندهاش قرار بگیرد. مجتبی و سرنوشتش تلخترین وجه فیلم «دوزیست» هستند. تماشاگر هنگام تماشای مجتبی مدام حسرت میخورد که او میتوانست انسان دیگری باشد؛ مردی بهتر با سرنوشتی متفاوت.
از میان سایر شخصیتهای فیلم مجتبی از همه روراستتر است. برای عمل خلافی که انجام میدهد دلایل کافی دارد و چیزی برای پنهان کردن ندارد. در نگاه مجتبی معصومیت و رنجی وجود دارد که او را از سایر شخصیتهای فیلم متمایز میکند. او به شدت رفیق باز است و در رفاقت چیزی کم نمیگذارد. اگر عطا را جاهطلبیهایش نابود میکند، مجتبی را نه جاهطلبی که بدبیاریهایی که از اختیار او خارج است به ورطهی نابودی میکشاند. همین ویژگی به مجتبی مظلومیت غریبی بخشیده است؛ مظلومیتی که ناشی از سنگینی بار زندگی بر شانههای اوست و مجتبی را دچار استیصالی کرده که وادار به دزدی میشود.
پژمان جمشیدی با بازی در «دوزیست» توانست خودش را از شر بازی در کمدیهای درجه دو خلاص کند. او به تمام کسانی که او را بهعنوان بازیگر باور نداشتند، ثابت کرد که میتواند در یک درام تلخ اجتماعی به قدری خوب باشد که سابقهی او را بهعنوان یک بازیکن فوتبال فراموش کنیم. استیصال و بیقراری که وجه اصلی شخصیت مجتبی است در تمام حرکات پژمان جمشیدی بازتاب پیدا کرده است. مجتبی مجبور است در این بازی باشد و جمشیدی موفق شده این جبر عذابآور را به تماشاگر منتقل کند.
جمشیدی در نقش مجتبی به شکلی بازی کرده که تماشاگر متوجه جایگاه اجتماعی او میشود و دلایل کلافگی او را درک میکند. او نه مثل حمید موذی و نه مثل عطا جاهطلب است. مجتبی مردی ساده و معمولی و کم توقع است که دوست دارد فقط و فقط از منجلابی که ناخواسته در آن گرفتار شده خلاص شود. او ملموسترین شخصیت فیلم است. مجتبی و انگیزههای انسانی که دارد برای تماشاگر کاملاً قابل درک است. همین ویژگی هم باعث شده تماشاگر دائم نگران او باشد و آرزو کند حداقل مجتبی از این مخمصه غریب خلاص شود. جمشیدی با «دوزیست» کارنامهاش را متحول کرد و تبدیل به بازیگری شد که دیگر کسی نمیتوانست جدیاش نگیرد.
حمید (هادی حجازیفر) با آن کلاهگیس و صورت تراشیده زیادی پپه به نظر میرسد. این پپه بودن به قدری اغراقآمیز است که خیلی زود شک میکنیم که نکند کاسهای زیر نیمکاسهی او باشد. حمید همیشه تلاش میکند تا ابله به نظر برسد و از این بلاهت ابزاری برای معصوم و مظلوم جلوه دادن خودش بسازد. برخلاف عطا (جواد عزتی) و مجتبی (پژمان جمشیدی) انگیزهی قدرتمندی برای سرقت ندارد. وقتی هم که پای مریم (الهام اخوان) به گاراژ باز میشود، زیاد خودش را برای نزدیک شدن به او راغب نشان نمیدهد. تماشاگر مدام به این فکر میکند حمید با این حجم از بلاهت و ناشیگری اینجا چه میکند.
او ویژگی بارزی ندارد که تماشاگر را به خودش جلب کند چراکه همیشه در سایه و حاشیه است. حمید هیچوقت به متن حوادث وارد نمیشود و نه مستاصل و نه جاهطلب است. تمام اینها را میشود از نگاهها و رفتارهای عجیب و احمقانهی او فهمید. رفتارهایی که ربطی به حوادث پیرامونش ندارد و با قاطعیت تماشاگر را به این نتیجه میرساند که معصومترین شخصیت فیلم به حساب میآید اما تمام اینها یک تله و یک بازی است. بازیای که حمید اُستادانه آن را تدارک دیده تا در پایان فیلم ضربهی کاری را به تماشاگر بزند.
حمید یک دوزیست واقعی است. ویژگی اصلی شخصیت او همین رفتارهای دوگانه است. او فردی باهوش است که قاعدهی بازی را خوب بلد است و به درستی فهمیده که باید خودش را به بلاهت بزند تا کسی به او شک نکند. او راه زیستن در آب و خشکی را بهخوبی میداند. کمال در «ماجرای نیمروز» و موسی در «لاتاری» را کامل فراموش کنید. هادی حجازیفر در «دوزیست» به قدری از شخصیت تثبیت شدهاش در فیلمهای مهدویان دور است که در نگاه اول او را بهجا نمیآوریم.
او با آن کلاهگیس و صورت تراشیده و نگاههایی که حماقت از آن میبارد ما را بهخوبی فریب میدهد و ضربهی نهایی را با چنان قدرتی وارد میکند که ما بهتزده به پرده خیره میشویم و اتفاقاتی که رخ داده را باور نمیکنیم. این حجازیفر بهترین حجازیفر نسبت به فیلمهایی است که مهدویان کارگردانیشان کرده است. او متفاوت، جذاب و بینقص است. حجازیفر در دوزیست تماشاگر را در مشتش میگیرد و بازی میدهد. او را به هر سمتی که میخواهد میکشاند و با درک درستش از شخصیت و بازی متفاوتش شوک نهایی فیلم را برای تماشاگر ملموس و باورپذیر از کار درمیآورد.
نگاهی به بازی هادی حجازی فر در پیتوک | مثل رنگ زرد برای گل آفتابگردان
مروری بر بهترین فیلم های ساخته شده درباره خبرنگاران
معرفی بازیگران «شب طلایی» از حسن معجونی تا سوگل خلیق
اعلام زمان اکران «شب طلایی» | تعطیلی سینماها در محرم
آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
آخرین اخبار
معرفی بازیگران «دوزیست» از جواد عزتی تا هادی حجازی فر
مروری بر آخرین اقتباس سینمایی از ژرژ سیمِنون | ژرار دو…
نگاهی به بازی هادی حجازی فر در پیتوک | مثل رنگ زرد برای گل…
مروری بر بهترین فیلم های ساخته شده درباره خبرنگاران
منتخب سردبیر
نقد سریال «یاغی» به کارگردانی محمد کارت | کف خیابان
برترینهای هوتن شکیبا | میدرخشد در مدار خویش
نگاهی به برترین فیلم های ترسناک ۴ دهه اخیر | مغزهای پریشان…
تاثیر هایده صفی یاری بر سینمای ایران | تدوینگری که بر فیلم…
