سرانجام در بيست و دوم دی ۱۳۶۲ در شرهانی به شهادت رسيد. پيكر وی بر اثر ماندن در منطقه متلاشی شد و پس از تفحص سال ۱۳۷۴ در كمالآباد رفسنجان به خاک سپرده شد.
جنایات ابرقدرتها را تحمل نخواهم کرد
من که ذلیل نیستم، من یک ایرانی آزاد، مکتبم قرآن و دینم اسلام است و رهبرم امام است، هرگز به خود اجازه نمیدهم که متجاوزان بعثی به میهن اسلامی ما و به دین مقدس اسلامی ما حمله کنند و یا خانههای مردم محروم ما را به روی سرشان خراب کنند و کودکان یتیم ما را همراه با خانههایشان ویران کنند.
هرگز اجازه نمیدهم که سکوت اختیار کنم و در گوشهای بنشینم و این همه جنایات ابرقدرتهای دنیا را ببینم.
دشمن بین شما تفرقه ایجاد نکند
ای مادران! مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردای قیامت در جلوی زینب کبری (س) روسیاه باشید که داغ ۷۲ شهید را تحمل کرد، تا میتوانید با حضور خود جبهههای حق علیه باطل را پُر کنید و به دشمن بفهمانید که ما همیشه در صحنه هستیم، خدای نکرده دشمن بین شما تفرقه ایجاد نکند و شما را از روحانیت مبارز و در صحنه جدا سازند، آن روز، روز بدبختی مسلمانان و روز جشن ابر قدرتها شرق و غرب مستکبر است.
سلام مرا به امام برسانید و بگویید تا خون در بدن دارم در سنگر میجنگم و پرچم اسلام را روی سنگر محافظم. ای مردم عزیز! تا میتوانید امام را دعا کنید و بیشتر بر امام دقیق شوید و تا میتوانید در امام بیشتر مطالعه کنید.
گریه شما بر من، دشمن را شاد میکند
در پایان اگر کسی از دست اینجانب بدی و ناراحتی دیده امیدوارم که مرا ببخشد و همچنین از پدر و مادر خودم میخواهم که اگر در طول زندگی از من ناراحتی دیدهاند، مرا ببخشند و من نه فرزند خوبی برای پدر و مادرم بودم و نه برادر خوبی برای برادرانم و نه دوست خوبی برای دوستانم.
از همۀ شما طلب بخشش میکنم و مبادا هرگز در مرگ من گریه کنید که دشمن را شاد میکنید و روح مرا هم شکنجه میدهید.
شما باید نمونه و اسوه برای مردم باشید و مرا در رحمتآباد و یا اینکه در هر جا که مصلحت خودتان است به خاک بسپارید.
منبع: نوید شاهد کرمان
انتهای خبر/س
source