علی نورانی در توئیتر خود نوشت: بعد سالها امروز فهمیدم که یکی از دخترای فامیل رو اجازه ندادند سر سفره عقد ما باشه به این بهانه که طلاق گرفته و بدشگونه! خاک بر سر من و هر نفهمی که چنین عقیدهای داره. اگر میدونستم هرگز اون روز چنین اجازهای نمیدادم. زنان سنتی خودشون بزرگترین دشمن حقوق زنان هستند.
پس از انتشار توئیت خبرساز نورانی، اکانت کاربری «عمو نیما» از اهالی رسانه هم روایتی دیگر در تائید اظهارات او منتشر کرد و گفت: تا عاقد اومد عقد برادرم ر بخونه، عموم رفت بیرون رفتم دنبالش و گفتم کجا رفتی؟ گفت چون یکبار طلاق گرفتم و مجدد ازدواج کردم، خوب نمیدونن سرعقد باشم گفتم غلط کرده هرکسی خوب نمیدونه و من تااینجا کلی با رسومات غلط جنگیدم تا این دوتا بچه بهم رسیدن.
اما آخرین اظهارنظر مربوط به یگانه خدامی، روزنامه نگار مطرح است که اتفاق مشابهی را که برایش رخ داده است را در تکمیل حرفهای علی نورانی و «عمو نیما» توئیت کرد: سر عقد خواهرم بالای سر سفره عقد نبودم و تور بالای سرشون رو نگرفتم. به بهانه فیلم گرفتن دورتر ایستادم. خواهرم ناراحت شده بود اما بهش گفتم نمیخواستم بعدا کسی بهت حرف بزنه و بگه کاش خواهر طلاق گرفتهات سر عقد نمیاومد.
در مطلب زیر این مساله به بررسی این مساله و یا بهتر بگوییم بحران اجتماعی پرداختهایم:
تقی آزادارمکی، جامعهشناس:
* ما یک پا در سنت داریم و یک پا در مدرنیته و بین این دو در رفتوآمد هستیم و این موضوع به نوعی باعث شده آسیبها و فشارهای یک جامعه سنتی را تحمل کنیم در حالی که مدرن زندگی میکنیم و همینطور آسیبهای یک جامعه مدرن را تحمل میکنیم در حالی که هنوز طنابها و ریسمانهای باورهای سنتی بر گردن ماست؛ بنابراین یک زن مطلقه در این جامعه به راحتی نمیتواند مدرن زندگی کند و با برخوردهایی مواجه میشود که در بیشتر موارد از عدم فرهنگ سازی و اصلاح نگاه غلط سنتی به زنان مطلقه است.
* بحث علامت دار شدن و لیبل خوردن یک زن طلاق گرفته هم وجود دارد که به محض تجربه طلاق، نگاهها نسبت به او تغییر مییابد و دیگران همان ابتدا که متوجه طلاق او میشوند نگرش و رفتارشان نسبت به این زن تغییر مییابد و از همان ابتدا به این شخص به منزله یک فرد با اثرات منفی نگاه میکنند!
* زنان زیادی هستند که چندین سال بعد از جدایی نیز طلاق خود را پنهان میکنند تا از نگاههای مخرب و مکرر اطرافیان که نتیجه عدم آگاهی و فرهنگ اجتماعی مناسب است در امان بمانند.
چند نمونه از اظهارنظر برخی کاربران از طیفهای مختلف درباره این بحران اجتماعی را برایتان آوردهایم که میخوانید:
کاربری به نام کیان در این خصوص نوشت: یک سری اصلا دعوت دعوت نمیکردند،یک سری دعوت میکردند ولی دختر حق نداشت موقع خواندن خطبه عقد، پشت سر عروس و داماد باشد! کاراکتر مادر در برادران لیلا، تصویر دقیقی از زن سنتی را نشان میدهد.
فائزه توئیت زد: دختر خاله ام جدا شده بود. خونواده آقا گفتن باید بیرون باشه و شگون نداره و ما عیبمون میشه. من آوردمش و خودشم قند رو روی سرمون سابید. خداروشکر دستش خیلی خوب بود منم جدا شدم.
اکانت کاربری «بهار دلکش» هم نوشت: روز عقدمون زنگ زدیم به خاله و عمهام (که هر دو همسرانشون فوت کردن) تا تو محضر باشن اما خودشون قبول نکردن! ما خانواده خرافاتی نبودیم اما تو اطرافیانمون کم از این دست آدمها نداریم. حس کردم به خاطر سنگینی نگاه و حرفای این طور آدما نیومدن وگرنه خودشون دلشون میخواست بیان.
مهسا هم در در این پدیده اجتماعی گفت: موقع عقد دخترداییم که تو کرونا بود و کلا تعداد ادمای محضرم خیلی کم بود در حدی که حتی مامان خودمم نبود ولی مامانبزرگ دخترداییم فرمود من نباید قند بسابم رو سرش چون مجردم حالا ما قرارمون از سال های دور باهم این بود که هر کدوممون که عروس شد قندشو اون یکی بسابه، و واقعا دلم شکست.
طاهره هم خاطره ای در این خصوص روایت کرده است: ۱۰ سال پیش یک هفته بعد از طلاقم مجلس دومادی برادرم بود، سفره عقد فرمالیته واسه فیلم میخاستن، زنداداشم(عروس) گفت تو نیا مطلقه ای بدشگونی.
فرانک هم نظر داد: در نامزدی برادرم، مادرعروس به دروغ به عکاس گفته بود که مادرداماد گفته چون مطلقه هستی سر عقد از اتاق بری بیرون و دل بندهخدا چقدر شکسته بود. حالا ما تا مدتها روحمون هم خبرنداشتخلاصه عکاس همه عکسهارو پاک کرد و حتی یه عکس هم بهشون نداد :))) هروقت یادش میفتم دلم خنک میشه.
حساب کاربری «خاله هتی» هم اینگونه واکنش نشان داد: بعضی از رسوم واقعا مزخرفه خدا رو شکر که توی فامیل سنتی مون حداقل همین یه مورد رو هیچ وقت ندیدیم.
مریم هم توئیت زده است که من شخصی رو میشناسم که عقد خواهرش دعوتش نکردن سر همچین خرافاتی چقدر هم غمگین بود از این موضوع.
شراره نوشت: این رسم واقعا رسم مزخرفیه یکی نوشته بود همون لحظه ک فهمیدم از سر سفره عقد پاشدم رفتم دنبال طرف آوردمش و دادم قند رو بسابه واقعا تحسین برانگیز بود.
محمد هم با گلایه نظر داده است: عصبانیم که در ازدواج من خیلی عادی و نرمال چنین اتفاقی افتاده و من بیخبر بودم.
زهره هم در این خصوص اینگونه صحبت کرده است: مامان من درست به همین دلیل سر عقد ما نیاستاد. هر چی هم گفتیم برای ما اهمیتی نداره گفت اگر تو زندگیتون گرهای بیافته، من هرگز خودم رو نمیبخشم.
source