قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم
قسمت چهارم
قسمت پنجم
قسمت ششم (آخر)
پس از وفات موسی و وفات سلیمان نبی، بنی اسرائیل جز جمعیت کمی از آنها که فقط به دو لوحی که موسی آورده بود معتقد بودند، بقیه آنها از روی داستان ها و شفاهیات کتابی تحت عنوان تورات نوشتند و صد البته در هر مقطع زمانی دستخوش تغییراتی به نفع بزرگان 12 قبیله بنی اسرائیل می شد.
و پس از سلیمان آنها دوباره روی به جادوگری و جنگیری آوردند، هر پیامبری یا هر شخصی که میخواست جلوی اعمال زشت آنان را بگیرد به قتل میرساندند.و خداوند وعده اش را عملی کرد و امپراطوری روم را بر آنان مسلط ساخت تا در میان آنان آواره و سرگردان شوند.
پس از ظهور عیسی (ع) قضیه متفاوت شد، خداوند 4 پرده بر دنیا و آسمانها کشید و ارتباط اجنه با آسمان بسیار سخت تر شد و فقط جنیان قوی تر میتوانستند از آسمان اخبار را متوجه شوند، همچنین ارتباط با انسانها نیز سخت تر شد.
در آن زمان که پزشکی و علوم تجربی روی رونق بود و پزشکان احترام زیادی بین مردم داشتند، معجزه های عیسی دیگر جادوگری و انجام اعمال جادویی مانند موسی نبود، از آن پس عیسی معجزاتی انجام میداد که تمام پزشکان انگشت به دهان میماندند و ایمان می آوردند.
شاید برای شما هم سوال پیش آمده باشد، معجزات موسی که دست کمی از معجزات عیسی نداشت، اما چرا بنی اسرائیل تا کنون اینقد به چاه رفته و غرق در ظلم و ستم شدند.
جواب واضح است، آنان خود را صاحب جهان میپندارند و به همین دلیل هرکاری که دلشان بخواهد انجام میدهند و خداوند و ابلیس را در یک سطح قرار میدهند همانطور که در سینمایی هایی که ساخته اند مشاهده میکنید. حتی به این معتقدند که خداوند مرده است، یا زمین را ترک کرده و به دنیای دیگری رفته است.
نمونه هایی از اعتقادهای یهودیت مدرن را در پایین برای شما مینویسم :
خداوند، درکتاب مقدس یهود،شـکل عجیب و غریبی به خودگرفته است. مثلا مانندانسان است، گیسو و لباس دارد، دوپا دارد ، ماننـد انسان راه میرود، از آسـمان به زمین فرود آمـده به هرکجاکه بخواهـد میرود وجایی را براي سـکونت و زندگی خویش مسکن قرار میدهد.
آنقدر نادان است که بدون نشانه نمیتواند خانه مؤمنان را ازخانه کّفار تشـخیص دهد و ازخیلی چیزهـا بیخـبر است، پیمان خود را میشـکند، ازکرده خـویش پشـیمان میشود، گـاهی غصه می خورد و برکاری که کرده است اندوهگین میشود. مار از او راستگوتر است زیرا مار راست میگویدوخدا دروغ می گوید. (اشاره به مار بودن ابلیس)
* پیامبران با زنان نامحرم همخوابی میکنند،چنانچه به حضرت داود (ع) نسبت داده اند.
* با دختران خود همخوابی میکنند و به حضرت لوط(ع) نسبت میدهند.
* مردم را فریب می دهند و آن ها را می کشـند و زن هایشان را به همسـري در می آورند که این عمل را هم به حضـرت داود (ع) نسـبت می دهند.
* با خداوند کشتی میگیرند،چنانچه به حضرت یعقوب (ع)چنین نسبت می دهند.
* قلب هایشان به جانب پرستش اجنه متمایل میشود،چنانچه به حضرت سلیمان(ع) نسبت میدهند.
* خود را انسان و قوم برتر میداند و بقیه انسان ها را حیواناتی با درک و شعور پایین و وسیله ای برای لذت بردن و استفاده ابزاری میدانند.
* اعتقادی به بهشت و جهنمی ندارند و فقط به تناسخ اعتقاد دارند و به همین دلیل است که آنقدر با یقین کار انجام میدهند که گویی یک آدم یکسان پشت تفکر اینهاست.
* هرگز از خرافات و سنت هایشان دست نمیکشند اما مسلمانان را به دلیل پیروی کردن از سنت های الهی نادان میپندارند! (که خداوند میفرماید به دلیل حسد زیاد آنهاست)
* هر ساله جشنی برپا میکنند و باید از نانی بخورند که برای ساخت آن نان باید کودکی غیر ازیهود را قربانی کنند و به جای آب از خون او در خمیر نان استفاده کنند.
* یهود، این صـفات زشت را به پیامبران(علیهم السـلام) نسـبت داده تا میـدان گناه براي آنها باز باشد و دامن خود را از هرگونه آلودگی و معصـیتی پاك بنمایند، تا اینکه اگر ز.ن.ا کردند، و یا شراب نوشیدند، دروغ گفتند، عهد و پیمان شکستند کسی نتواند به آنها اعتراض کرده و آنها را سرزنش کند و براي گناه و معصیت آزاد بوده و تمام نسبت هاي زشت را به فرستادگان خدا یعنی پیغمبران روا دارند که اگرکسی متعرض آنها شد، بگویند: مگر پیامبران خدا چنین نمیکردند؟! ما هم این اعمال را از آنها آموخته و انجام میدهیم!
و بالاخره از بغض و حسدی که به عیسی داشتند، مکان آن را به ظالم آن زمان نشان دادند و خداوند حضرت عیسی (ع) را مخفی نمود و تا زمان ظهور قائم بشریت ایشان را به بهشت فراخواند.
اما همه یهودیان چنین نیستند، در میان آنها انسانهایی نیز وجود دارند که واقعا پاک هستند و به تحریفاتی که در کتابشان شده آگاهند و واقعا انسانهای پاک دستی هستند.
قسمت چهارم (بعدی)
source