به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری «راه آرمان»؛ شهید سید محمدرضا رضایی سی‌ام شهريور ۱۳۴۷، در روستای هرمزدآباد از توابع شهرستان ‌رفسنجان به‌دنيا آمد. تا دوم‌ متوسطه درس‌خواند، به‌عنوان بسيجی در جبهه‌ حضور يافت. بيست‌‌ و ‌دوم ‌اسفند ۱۳۶۲، در جزيره‌ مجنون شهيد شد. پيكر وی بر اثر ماندن در منطقه متلاشی ‌شد و پس از تفحص ‌سال ۱۳۷۴، در زادگاهش به‌خاک سپرده شد.

گزیده‌ای از وصیت‌نامه شهید رضایی:

قبل از هر چیز چند مسئله برایم پیش آمد و با خود فکر کردم که برای چه منظوری به جبهه می‌روم و برای چه کسی و برای چه چیزی و برای چه مکتبی به جبهه می‌روم آیا خود را خالص می‌دانم و یا ناخالصی دارم هدفم مقدس است آیا مکتبم ولایت است و یا نه با خود می‌گویم که آیا برای خلق می‌روم و یا برای خدا؟ آیا رهبرم را شناخته؟ وقتی که این سئوال‌ها را از خود کردم و تصمیم گرفتم که برای چه می‌روم و برای چه مکتبی می‌روم  و به دستور چه کسی می‌روم  آری ای برادر و ای خواهر من برای رهایی اسلام و رهایی کربلای حسین(ع) می‌روم آری برادرم و خواهرم ای برادر مذهبی من برای نجات قرآن و مکتب حیات‌بخش اسلام و برای زیارتگاه مقدس خاک امام حسین(ع) می‌روم.

می‌روم تا شاید با خونم بتوانم ریشه ولایت فقیه و اسلام را آبیاری کنم هر چند که هر روز جوی خون از روی ریشه‌اش جاری است . می‌روم تا به‌دنیا بفهمانم که روزی اگر برسد همین محصل مدرسه قلم را زمین گذاشته، اسلحه به‌دست می‌گیرد. من امروز قلم و وسایل ساختمانیم (چون شهید هنرجوی در رشته ساختمان در هنرستان فنی بصیرزاده بود) را کنار گذاشته‌ام، اسلحه و قرآن گرفتم هر چند که قرآن همیشه در دستمان بود، آری ای برادران و خواهران بسیجی من فقط برای خاطر رضای خدا به‌جنگ می‌روم و فقط برای اسلام و قرآن می‌روم و آری ای برادران و خواهران من برای مکتبی می‌روم که شهادت (به‌قول امام امت) دارد ولی اسارت ندارد.

برای مکتبی می‌روم که هم را یکی می‌داند برای مکتبی می‌روم که الهی است و آورنده‌اش از جانب خدا حضرت محمد(ص) می‌باشد. مکتبی است انسان‌ساز پرورش دهنده نسل بشر از نظر خالص  فردا خالص آن‌را خدا باید جواب بدهد ولی از نظر عقیده و مرام و مسلک من پاکم و هدفم مقدس است هدفم همان هدف شهیدان کربلا است. که برای نجات اسلام شهید شدند و من هم امروز بفرمان رهبرم برای اسلام و قرآن می‌جنگم  باید بدانید که امام خمینی(ره) تنها رهبرم و قرآن تنها مکتبم و اسلام راستین محمدی(ص) تنها مکتبم و مبارزه و شهادت در راه حق تنها آرزویم می‌باشد. من به ندای هل من ناصر ینصرنی امام حسین(ع) زمانم را پاسخ دادم ای حسین(ع) عزیزم من ندای هل من ینصرنی فرزندت خمینی کبیر را لبیک گفته و دست از همه چیز کشیدم و به جبهه‌های جنگ حق علیه باطل شتافتم.

من می‌دانم که به‌مدرسه‌ام خیانت کرده‌ام چون مدرسه هم یک نوع سنگر است ولی من هم سود و هم ضررش را شنیدم و در ترازو قرار دادم وزن کردم و دیدم سودش بیشتر از ضررش است پس من خوشحالم که چون سودش بیشتر است. می‌دانم چه سودی دارد و چه ضرری دارد هنوز این است سنگر خالی می‌ماند و البته خالی و خالی نمی‌ماند و حال اگر بیاییم به سودش می‌ماند امیدی داشتند ولی افسوس که نمی‌توانستم در این دنیا جواب این همه زحمت‌های شما را بدهم  ولی به شما قول می‌دهم که در آن دنیا برای شما دعا می‌کنم و از این بابت مرا ببخشید. و شما برادران خوبه و مبادا یک لحظه خودتان را باخته  و ناراحت شوید و نکند اجرا مرا ضایع کنید ونکند قلب مرا زده کنید پس ناراحت نباید باشید.

منبع: نوید شاهد کرمان

انتهای خبر/م

  https://armanekerman.ir/vdciuzazqt1a532.cbct.html


source

توسط mohtavaclick.ir