حسین ساقی مدرس دانشگاه و فعال اجتماعی
با روی کار آمدن دنیای مدرن و انفجار بهره وری توسط کشور های مستقل و صاحب تکنولوژی ، دیریست که جهانیان ملت ها را به چند دسته توسعه یافته ، در حال توسعه و توسعه نیافته تقسیم کرده اند.
توسعه یافتگیِ این دست از کشور ها ، ارتباط مستقیم با توسعه یافتگی منابع انسانی آنها داشته ، به نحوی که نیروی کار به واسطه تعلیم به بالندگی و درجه ای از کمال رسیده است که دغدغه مند حال خود نبوده و با آینده ای تقریبا قابل پیش بینی رو بروست و از این رو بهره وری کافی از منابع انسانی صورت میپذیرد.
در نقطه مقابل و در ممالک با توسعه کم و یا توسعه نیافته نیز منابع انسانی ، در اوج فشار جهت رسیدن به نیاز های اولیه زندگی خود است و فرصتی جهت سر برآوردن و نوآوری برای حیطه کاری خود را هرگز محیا نمی بیند.
باری ؛ ایران عزیز ما نیز که جزء کشورهای کمتر توسعه یافته تقسیم بندی شده و چه بسا مناطقی داریم (از جمله خوزستان) که از توسعه نیافتگی هم فراتر میرود نیز از همین رنج عظیم دردمند است.
توسعه منابع انسانی مستلزم رعایت اصولیست که در نهایت منجر به بهره وری واقعی و عینی افراد یک مجموعه و یا ساکنین یک کشور خواهد شد.
این اصول شامل تعلیم ، آموزش و استفاده از ایده های افراد است که بها ندادن و یا کم شمردن این اصول منجر به ویرانی ها و خساراتی جبران ناپذیر میگردد. خساراتی که در نهایت سبب عقب افتادگی و اتلاف نیرو و انرژی هایی به وسعت یک اقلیم و کشور می گردد.
برشمردن مصادیق این خسران برای مخاطب گرانقدر این نوشته توضیح واضحات است اما برای نمونه کوچ نخبگان ورزشی و یا فرار متفکران علمی این سرزمین از عمده مصائبیست که طی چند دهه گذشته همگان شاهد و ناظر آن بوده ایم.
باری ؛ مهمتر از این مباحث ، عدم حضور درک کافی در مدیران رده عالی و میانیست که اهمیت این موضوع را کنار گذاشته و این مسئله به عقیده نگارنده این متن ریشه مشکل عدم توسعه یافتگی منابع انسانی در کل کشور است.
از طرفی در استان خوزستان که خود ماخذ حضور پروژه های کلان اقتصادی و زیر بنایی از جمله سد های عظیم و یا تاسیسات کم نظیر استخراج نفت و گاز و…میباشد جا دارد که این استان خود مُعینی برای آموزش و تعلیم و در نهایت توسعه منابع انسانی سایر استانها گردد که امروز و با تاسف این مسئله در اولویت کار تصمیم سازان استانی نمی باشد.
source