وی تا پايان مقطع كارداند در رشته زبان انگليسی تحصيل كرد، بعد از آن ازدواج کرد و صاحب يک دختر شد.
او از همان دوران برخوردهایی که نیروهای تشكلاتی رژيم گذشته با مردم داشت را میدید، در نتيجه تنفر از دوران ظلم و ستم رژيم را در دل او جای گرفت و با اشتياق وارد مدرسه شد.
ولی اين اشتياق دوامی نيافت زيرا پدرش را از دست داد و مسئوليت خانواده بر دوش او افتاد، در مبارزات عليه رژيم شركت فعال داشت تا اينكه انقلاب اسلامی به پيروزی رسيد و پس از اتمام دوران تربيت معلم در شهر راين به تدريس پرداخت.
وی بهعنوان بسيجی در جبهه حضور يافت و سرانجام در چهاردهم اسفند ۱۳۶۵، در شلمچه به شهادت رسيد. پيكرش مدتها در منطقه به جا ماند و پس از تفحص سال ۱۳۷۳، در گلزار شهدای شهرستان بم به خاک سپرده شد.
گزیدهای از وصیتنامه شهید «کاظم دشتی خویدکی» را با هم میخوانیم:
بسمالله الرحمن الرحیم
در روز عاشورا بود که امام حسین (ع) فریاد زد «هل من ناصر ینصرنی» «کیست که مرا یاری دهد» و من هم در این انقلاب اسلامی که با خون هزاران شهید آبیاری شده اندکی به فکر فرو رفتم و دیدم که به انقلاب خدمت شایانی نکردم و در این ماه خون (محرم) احساس کردم که باید به ندای امام حسین (ع) لبیک گفت.
در این جنگ که از طرف ابرقدرتهای جهانخوار بر ما ملت مسلمان ایران تحمیل شده شرکت کنم و به آنها ثابت کنیم که خدا پشتیبان ماست و خدا هر وعدهای را که داده به آن عمل خواهد کرد و ما در این جنگ پیروزیم و پیروزی از آن اسلام است.
مادرم از اینکه من به جبهه حق علیه باطل میروم و چنانچه شهادتی قسمتم شد نگران نباش زیرا ما از سوی خدا آمدهایم و به سوی او باز خواهیم گشت و شما هم زینبگونه گام بردارید و به برادرم صادق توصیه کن راه شهیدان را فراموش نکند.
مادرم تمام قوم و خویشان و همسایهها را از قول من سلام برسان و بگو هر کس بدی از من دیده مرا ببخشد.
انتهای خبر/ طهماسبی https://armanekerman.ir/vdcbwab80rhba8p.uiur.html
armanekerman.ir/vdcbwab80rhba8p.uiur.html
source