وصیتنامه شهید علی شفیعی:
خدایا در این ساعت آخر که تا شهادتم چیزی نمانده این طور عرض میکنم شهادت میدهم که خدا یکی است، محمد (ص) رسول و بنده خداست و علی (ع) ولی و رهبر تمام شیعیان.
خدایا شاهد باش به ظاهر در تنهایی زیستم و تو را بهترینِ دوستها و عشقها و اعمالها یافتم؛ پس مرا به سوی خودت فراخوان و بدان که از تمامی مظاهر دنیوی بریدم تا به تو بپیوندم. خدایا من خواهان شهادت هستم ولی نه به این معنا که از زندگی فرار کنم، پروردگارا عمریست پیشانیام را به درگاهت بر روی خاک گذاردهام؛ پس در حقم لطفی بفرما.
خدایا این دستها عمری درب خانه تو را زده است. خدایا این چشمها بهانه تو را میگیرد و بیاختیار اشک میریزد، خدایا این خون که در رگهای من میچرخد همهاش به شوق توست، خدایا این زبان همچون لایههای ترکخورده زلالی باران تو را لهله میزند؛ پس خدایا با من آن کن که مرحمت و لطف وجود توست ای مهربانترین مهربانان.
با درود و سلام خدمت حضرت ولیعصر (عج) و سلام بر نایب برحقش حضرت امام خمینی و سلام و درود بیکران به خانوادههای شهدا و مفقودان و مجروحان و اسراء جنگ تحمیلی و سلام مجدد بر تمامی رزمندگان اسلام که به حق پشتیبان انقلاب هستند، هدف از نوشتن این چند خط فقط این است که بر من واجب شده است آنچه که در زندگی و دیگر جاها بدهکار و یا هر مطلبی دیگر دارم شرح دهم و به عنوان وصیتنامهای بر جای بگذارم.
خدمت همسر محترم و بزرگوارم سلام عرض میکنم و امیدوارم این ایام کم و کوتاه که با شما بودم، اگر از طرف من خلافی سر زده است مرا ببخشی، اگر شهید شدم هیچ غم و غصهای را به قلب راه نده و همچون حضرت زینب (س) صبر کن که نصرت خدا نزدیک است، شما میتوانید اگر من برنگشتم داخل خانهای که تحویل گرفتهام بروید. خداوند مؤیدتان بدارد، اگر خداوند فرزندی به من عنایت کرد او را درست مذهبی بزرگ کنید و اگر جنگ بود به جبهه بفرستید. از شما همسر متعهدم که واقعاً در این مدت کوتاه زندگی به من محبت کردی بسیار تشکر میکنم.
و اما صحبتی کوتاه و مختصر با شما ای مادر مهربان، غمگین مباش از اینکه فرزندی را از دست دادی و در مقابل خدا و حضرت زینب (س) سربلند باش، با همسرم خوشرو باش که خداوند خوشحال میشود برایم طلب مغفرت نما که گنهکار هستم و مرا ببخش که نتوانستم در این عمر کوتاه قدر زحمات شما را بدانم و کاری برایت بکنم، خداوند ای مادر چون کوه استوارت کند. امید است در این عمر کوتاه و در این ایام زود گذر که با شما بودم ببخشید من را از اینکه فرزندی خوب برایتان نبودم و همیشه زحمت بسیاری را برایتان ایجاد میکردم؛ خداوند تبارک و تعالی به شما بزرگمردان و زنان تاریخ اجر دنیا و آخرت را بدهد، خداوند ببخشید من را و شما عفو کنید.
و اما صحبتی با شما دوستان، آشنایان، رفیقان و شما که مرا میشناختید دارم: که من بندهای گنهکار هستم و اگر حقی بر گردن شما داشتم بخشیدم و اگر حقی بر گردن من دارید مرا ببخشید که در مقابل خدا بسیار شرمنده هستم؛ ای دوستان جنگ را فراموش نکنید و پیرو خط رهبر عظیمالشأن انقلاب اسلامی باشید و حرکت کنید دنبال این رهبر عزیز، مساجد را که سنگرهای این انقلاب هستند حفظ کنید، تمام این شهدا که از کنار ما رفتند گفتند تکلیف این بیحجابی را معلوم کنید، دوستان حزبالله که داخل شهرها ایستادهاید حرکت کنید و ریشه این از خدا بیخبران را از زمین برکنید، رفتند آن عزیزانی که شب و روز را در رابطه با این حرکتها میگذراندند پس بر شما واجب است که حرکت کنید جبههها را گرم نگه دارید اگر نمیتوانید پشت جبهه را گرم نگه دارید پشتیبان این روحانیان مبارز باشید و استفاده کنید از این سربازان واقعی اسلام. امید است ای دوستان خداوند بر همه ما رحم کند و روز جزا بتوانیم جوابگوی حرکتهایمان باشیم.
من در پایان از همه آن کسانی که از من بدی دیدند خواهش میکنم من را ببخشند و عفو کنند؛ امید است خدا هم عفو کند من هم بخشیدم اگر حقی بر گردن کسی داشتم؛ خدایا عفو کن مارا، ببخش ما را که در مقابل تو هیچ جوابی نداریم بدهیم و بنده خوبی نبودیم؛ خدایا رهبر ما قائممقام آن را سلامت بدار و ما را در مقابل ولیعصر (عج) سربلند بگردان. آمین یا ربالعالمین.
منبع: نوید شاهد کرمان
انتهای خبر/ن https://armanekerman.ir/vdcjttevxuqexaz.fsfu.html
armanekerman.ir/vdcjttevxuqexaz.fsfu.html
source