به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری «راه آرمان»؛ شهید «حمیدرضا خیامی» چهاردهم آذر ۱۳۴۳، در شهرستان كرمان چشم به جهان گشود. وی تا پايان مقطع راهنمايی درس خواند، به عنوان بسيجی در جبهه ‌حضور يافت. بيست و يكم بهمن ۱۳۶۴، در اروندكنار بر اثر اصابت ‌تركش ‌به ‌شهادت رسيد. مزار وی در گلزار شهدای در زادگاهش واقع است. برادرش محمدجواد نيز به شهادت رسيده است.

بسم الله الرحمن الرحیم 

بار دیگر تاریخ تکرار شد و اسلام و دستورات آن زنده گشت، اسلامی که به جز اسم چیزی از آن باقی نمانده بود و می‌رفت که آن هم از یاد برود. 

امّا امام آمد، آمد حیاتی تازه به اسلام بخشید و دستِ تجاوزگران و ابرقدرت‌های کافر را از سرِ اسلام و مسلمانان و مملکت ایران کوتاه کرد و هم‌اکنون پایگاه اسلام ایران است و از این‌جاست که اسلامِ واقعی به تمام دنیا صادر می‌شود.

این برای دشمنان اسلام خطر است و این دشمنانِ قسم خورده اسلام با تمامِ توان و نیروی خود دست به دست هم داده‌‎‌اند تا این انقلابِ نوخواسته و این اسلامِ تازه جان گرفته را، نابود کنند و به همین علّت از راه‌های مختلف وارد شدند که یکی از آنها تحمیل این جنگ بر ما بود که بتوانند به هدف شوم خود برسند که اگر لطف خدا و رهنمودهای پیامبرگونه امام و خون شهیدان عزیز نبود آن زالوصفتان به خواسته خود می‌رسیدند.

اکنون نیز اسلام و مسلمانان و مستضعفان نیاز به جوانان و سلحشورانی دارد که از آن دفاع کنند و مردم مسلمان و مستضعفان جهان چشم به دستانِ قدرتمند سلحشوران ما مسلمان‌ها دوخته‌اند که به فریاد آنها برسیم و آنها را از ستم ابرقدرت‌ها نجات دهیم.

 این حقیر بنا به وظیفه‌ای که اسلام بر دوشم نهاده است و برای لبیک گفتن به ندای هل من ناصرِ حسین زمان خمینی بت‌شکن به سوی جبهه‌های حق علیه باطل شتافتم که ان‌شاء‌الله بتوانم تا آنجا که در توان دارم در راهِ اسلام و مسلمین و رضایِ خدا کوشش کنم و این جان ناقابلم را در راهِ خدا پایِ درخت اسلام بریزم که اسلام از همان صدر با خون زنده مانده، خون‌های امامان و رادمردانی چون حسین ابن علی(ع).

و امیّدوارم که این جانِ بی‌ارزشم مورد قبول الهی قرار بگیرد و خداوند فیض شهادت در راهش را به رحمت واسعه‌اش نصیبم بگرداند.

البته این حقیر که به اعمالم نگاه می‌کنم سعادت شهادت را در خود نمی‌بینم که هیچ، بلکه خود را مستوجبِ عذاب می‌بینم، عذابی که بر اثر گناهانی که در برابرِ معبودم کرده‌ام. 

ولی رحمت و کرم و فضل خداوند آن‌قدر زیاد و بی‌حساب هست که من گنه‌کار نیز به آن چشم طمع دوخته‌ام. 

خدایا میدانی خطاهایی که از من سرزده برای آن نبوده که تو کم اهمیّت در نظر من بوده‌ای بلکه عّلت آن زیادی رحمت و ستّاریت تو بوده که مرا به بی‌باکی و زیاده روی در گناهان انداخت. 

خدایا میدانی با همه این گناهان باز امیّدم به تو است و به یگانگی‌ات اقرار دارم. 

پس خدایا تو را به عزیزترین فردت یعنی خاتم‌الانبیا محمّد (ص) و به فرق شکافته علی (ع) و به پهلوی شکسته زهرا (س) و به جگر پاره پاره امام حسن (ع) و به سر بریده امام حسین (ع) و دست‌های قطع شده ابوالفضل و به بیمار کربلا زین‌العابدین و به علی اکبر و فرق شکافته‌اش و به علی اصغر و حلقوم پاره پاره‌اش و به اسارت زینب و اهل بیت حسین (ع) و به دردها و مصائب زینب و نازداته سه ساله امام حسین(ع) قسم‌ات می‌دهم که امید مرا از رحمتت قطع مفرما و با فضل و کرم بی‌پایانت از سر تقصیراتم در گذر که من بیش از حد به فضل و بخشش‌ات نیازمندم و تو از شکنجه من بی‌نیازی.

معبودم میدانی که بدن ضعیف من تواناییِ عذاب و آتش جهنم را ندارد، پس بر ناتوانی‌ام رحم کن. 

در این جا از امّت مسلمان می‌خواهم که از امام پیروی کامل کنند، که پیروی از امام پیروی از اسلام است و برای طول عمر عزیزش دعا کنید.

منبع: نوید شاهد کرمان

انتهای خبر/ پسند https://armanekerman.ir/vdcaaen6i49neu1.k5k4.html


source

توسط mohtavaclick.ir