برلین (Berlin) مجموعهای جدید از سرویس استریم نتفلیکس است؛ سریالی که همانطور که از اسمش هم پیداست، حول محور کاراکتر برلین از دنیای Money Heist (سرقت پول) میچرخد.
سال ۲۰۱۷ بود که مجموعهای اسپانیایی با داستان یک سرقت بزرگ به نام Money Heist (سرقت پول) یا La casa de papel (خانه کاغذی) ناگهان در سرتاسر دنیا منفجر شد و هر جا میرفتی اسم یا موسیقی آن را میشنیدی. به مرور زمان هرچقدر که جلوتر میرفتیم، محبوبیت و شهرت این سریال هم بیشتر و بیشتر میشد. این سریال سرقتی، جنایی و درام که سال ۲۰۲۱ به کار خود پایان داد، جایزههای خیلی زیادی بهدست آورد و فوقالعاده مشهور شد. سریال سرقت پول آنقدر در میان بینندگان محبوب شد که سرویس استریم نتفلیکس مستند و پشت صحنههایی از آن ساخت و حتی یک نسخهی بازسازی کرهای هم با نام Money Heist: Korea – Joint Economic Area (خانه کاغذی: کره – منطقه اقتصادی مشترک) ساخت که در دنیایی جایگزین جریان داشت.
اواخر ماه نوامبر سال ۲۰۲۱، چند روز پیش از اینکه نیمه دوم فصل آخر سریال سرقت پول پخش شود، نتفلیکس اعلام کرد که قصد ساخت یک اسپین آف را دارد. همانطور که میدانید، شخصیتهای زیادی در سریال اصلی وجود داشت که حول محور هر کدام از آنها میتوان اسپین آفی جذاب ساخت؛ اما نمیتوان جذابیتِ متفاوت کاراکتر «برلین» را نادیده گرفت. بنابراین نتفلیکس درستترین انتخاب را انجام داد و داستان را با محوریت برلین ساخت. سازندگان قصد داشتند که سریال Berlin (برلین) را در مقایسه با سریال مادر، با لحنی سبکتر بسازند؛ آن هم بعد از پروژههای دیگری که پیش از آن داشتند. از همینرو هم تصمیم گرفتند که لحنی خندهدار وارد داستان کنند، بازیگران بیشتری را به کار بگیرند و از لوکیشنهای مختلفی استفاده کنند.
داستان این سریال عمدتا در شهر پاریس جریان دارد. ماجرا در «گذشتهای نامشخص» آغاز میشود که پیش از اتفاقات سریال Money Heist است. این مجموعه درست همانند اسمش، حول محور شخصیت برلین میچرخد و او را در اوج و بهترین روزهای خود نشان میدهد. در این برهه زمان، او در تلاش است تا خارقالعادهترین سرقت تاریخ حرفهای خود را بهعنوان یک دزد، انجام دهد و در حال آمادهسازی مقدمات آن است. او در این مأموریت میخواهد جواهراتی به ارزش ۴۴ میلیون یورو را بدزدد؛ ماموریتی آنقدر جاهطلبانه که درست همانند یک رویا میماند. او برای انجام این کار، او با ۳ باندی همکاری میکند که در گذشته باز هم با آنها دزدی کرده بود.
از جنبههای مختلفی میتوان سریال Berlin را یک مجموعه سرقتی خوب دانست. گروهی خوب داریم، نقشهای محکم کشیده شده است و یک رهبر جذاب هم در رأس کار قرار دارد. همه چیز بیدردسر پیش نمیرود و اعضای گروه باید راهی برای عبور از این موانع و دردسرها پیدا کنند. منتهی ما برلین اصلی را که در سریال اولیه دیدیم، خیلی خوب به یاد داریم؛ درصورتی که او اینجا یک کاراکتر سالم است و در اوج خود قرار دارد؛ چیزی هم که او را دچار مشکل میکند، مسائل احساسی و عشق است. البته که سرقت، در مرکز داستان قرار دارد اما مانع اصلی این است که برلین دلبستهی زنی میشود که کار را چندین برابر خطرناک میکند.
این ارتباط میتواند در کسری از ثانیه همه چیز را نابود کند. قاعدتا برلین باید خود بداند که دارد چه کار میکند اما اینطور به نظر میرسد که آنقدرها هم برایش مهم نیست؛ چیزی که روند داستان سرقت را خیلی جذابتر از حالت عادی میکند. خیلی مشخص نیست که داستان این سریال در چه برهه زمانیای جریان دارد. تلفنهایی که در سریال استفاده میشود، نشان میدهد که ممکن است بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۹ باشد؛ اما از سوی دیگر هم تجهیزات و تکنولوژیهایی استفاده میشود که نشان میدهد شاید داستان سالهای بعدتری را به تصویر میکشد. بهصورت کلی سریال برلین چیز جدیدی به ژانر سرقتی اضافه نمیکند.
اما جذابیت پدرو آلونزو در نقش برلین باعث میشود که تماشای این پیش درآمد، هیجانانگیز و جذاب باشد؛ چه برای کسانی که سریال سرقت پول را تماشا کردند و چه برای افرادی که بدون هیچ شناختی وارد این مجموعه میشوند. به نظر من هنگام تماشای این سریال، باید کاملا ارتباط آن با سریال Money Heist را فراموش کنید؛ زیرا تنها چیزی که این دو مجموعه را با هم ارتباط میدهد، کاراکتر برلین است؛ آن هم برلینی که تفاوتهایی با برلین اصلی دارد و اسم و ظاهر فیزیکی او را یدک میکشد. البته آنطورها هم نیست که بتوان آن را افتضاح خواند؛ زیرا بهعنوان یک سریال مستقل تماشایی و سرگرمکننده است.
اما اگر بخواهید با این دید که چیزی شبیه به «سرقت پول» است، آن را تماشا کنید، به احتمال خیلی خیلی زیاد ناامید خواهید شد. همانطور که منتقدان معتقد بودند که فیلمنامه و شخصیتهای جدید، اصلا به پای سریال Money Heist نمیرسند. با وجود مقیاس بزرگی که این پروژه داشت و صحنههای زیبایی که از پاریس به تصویر کشید، موفق نشد که جذابیت و هیجان سریال اصلی را داشته باشد. برخیها حتی معتقد بودند که این مجموعه علنا فقط ۶ ساعت و خردهای از زمان شما را میدزدد. شاید بتوان اینطور گفت که این سریال سرقتی، بیشتر از اینکه حول محور سرقت پول بچرخد، روابط احساسی را به تصویر میکشد؛ متشکل از دزدانی که میتوانند سرقت بزرگی را انجام دهند اما نمیتوانند جلوی دزدیده شدن قلبشان را بگیرند.
برخی منتقدان اینطور نوشتند که سریال Berlin، مجموعهای محسوب میشود که فیلمنامهای فوقالعاده سطحی و پیچشهای سبکِ زیادی دارد. در صورتی که ایدههای چشمگیری در طی مسیر ظاهر میشوند که پتانسیل خیلی زیادی دارد اما اینکه داستان به آنها نمیپردازد و گسترششان نمیدهد، واقعا ناامیدکننده است. درست است که یکی از المانهای اصلی داستان، انسانی کردنِ ضدقهرمانان خود است؛ اما این نقطهی قوت، به بزرگترین ضعف آن تبدیل میشود. یکی از هیجانهای خیلی بزرگ سریال اصلی این بود که چطور همه چیز میتواند ناگهان نابود شود و با وجود برنامهریزیهای بسیار زیاد، ماجرا ازاینرو به آن رو شود؛ اینکه چطور اعضای گروه در هر مرحلهای قرار است این اتفاقات را مدیریت کند. اما در برلین ما چنین چیزی را با این مقیاس نمیبینیم.
source